سخن دوست ـــ با دوست

من تو را میان قاصدکها یافتم ــــ در انتظارتم ای ترانۀ خاموش ...

سخن دوست ـــ با دوست

من تو را میان قاصدکها یافتم ــــ در انتظارتم ای ترانۀ خاموش ...

باز هم محسن چاووشی

 

محسن چاووشی 

 

دوستان خوبم سلام 

داشتم میون مقالاتی که در مورد محسن چاووشی عزیز نوشتیم مروری می کردم که چشمم به این مقاله افتاد . بارها خوندمش وخواستم  این لذت رو با شما قسمت کنم و البته امیدوارم که حود محسن چاووشی عزیز بالاخره پاسخ گوی انتظار هوادارانش باشه که  این آلبوم «۱۳» و یا همان «من خود آن سیزده ام» کی به دست منتظرانش خواهد رسید؟  

آیا ۵ سال انتظار کافی نیست؟!!!؟ 

    

 

    ( برای مطالعه کامل متن به روی ادامه مطلب کلیک کنید)

محسن چاووشی ، مثل بسیاری از چهره‌های از یاد نرفتنی در موسیقی مردمی صدسال گذشته ما، از همین بستر، همین فضا و همین مفاهیم، برخاسته است. همه این عناصر در صدای او به رعنایی و استواری، قد کشیده‌اند. بعید بود که صدای دیگری هر چند خوب و خوش، ترانه «سنتوری» را می‌خواند و اینچنین به اعماق دل میلیون‌ها جوان این مرز و بوم می‌نشست. در صدای این نخل بلند بالای جنوبی، کیمیای «درد»، به سه معنا حضور دارد: فردی، اجتماعی و تاریخی؛ او خواننده‌ای غریزی است، اما غریزی بودن و ناآگاهی فرهنگی او به این مسایل، از جنسی اصیل و پاکیزه است و همین نیز اقبالش را برای ماندگار شدن افزایش می‌دهد. دانش تحسین‌آمیز او در کار با صداسازهای الکترونیکی و رایانه‌های موسیقی، فهمش در انتخاب شعر، برکناری لحن زیبای او از لمپنیسم رایج و «سرد» خواندن (ویژگی‌هایی ناپسند، و متاسفانه رایج در بسیاری خوانندگان جوان)، معصومیت جوانی، و احترامی که برای حرفه خود به عنوان کاری انسانی ـ و بعدا هنری ـ قائل است، اقبال او را در ماندگاری باز هم افزایش می‌دهد. محسن چاووشی یک پدیده است در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی و واقعا نمی‌شود او را با هیچ‌کس دیگر مشابه انگاشت، و تن‌ها، آن نخل تنومند برآمده باز هم از جنوب ـ رضا صادقی نجیب و مهربان ـ است که در نوع خود، می‌تواند همراه با او به یاد بیاید. تا وقتی که در گوشه‌ای از این آب و خاک، جوانی از غم نان، از بی‌کسی، از یغما رفتن دردانه‌اش به دست فقر و احتیاج، و از نامهربانی محبوبی، بغض نترکیده‌ای را همچون سنگی در گلو فرو می‌بلعد و از ایوان اشک‌هایش به پیاده‌روهای بی‌کسی و بلاتکلیفی فرود می‌آید و داغ‌های هولناک روز و شب را به سینه حمل می‌کند، جوانی معصومِ صدای دردآشنای چاوشی، قصه‌ها و غصه‌های او را می‌گوید و مرثیه‌خوان دل‌های ناآرام آنهاست.

محسن چاووشی، آینده‌ای درخشان‌تر می‌تواند داشته باشد اگر از فریب‌های فرصت‌سوز که در کمین هر جوان بااستعدادی نشسته، در امان بماند. در مسیر چنین استعدادهایی، فرصت‌های عالی در کنار انبوهی از سراب‌ها، توهم‌ها و حسادت‌ها قرار گرفته‌اند و متاسفانه نیروهای منفی، برآیند قوی‌تری دارند تا نیروهای مثبت. در مورد «سنتوری»، خوش اقبالی محسن چاووشی در این بود که به شایستگی برای ساخت و اجرای آن انتخاب شد، و چه درخشان از عهده برآمد، و بداقبالی او در آن همه ماجرایی بود که بر فیلم سنتوری و بر موسیقی و ترانه آن رفت، و هنرمند جوانی را در آستانه درخشش موفقیتش، نامراد گذاشت اما مسیر پیروزی‌ها همیشه آکنده از شکست‌هایی است که اگر از آن‌ها درس درستی گرفته شود، هنرمند را قوی‌تر و پخته‌تر می‌کند. مرکز موسیقی حوزه هنری، اولین ارگانی بود که استعداد جوان و پویای چاوشی را در سال ۱۳۸۶ قدر شناخت و برای تولیدات آینده او طراحی دقیق کرد. پاکیزگی موسیقی و لحن خوانندگی چاووشی، ایده تولید آلبوم «۱۳» و یا همان «من خود آن سیزده ام» را پیش آورد که اساس آن ، اجرای موسیقی راک با اشعار کلاسیک فارسی بود. چاووشی واقعا کار را جذاب از آب درآورد ، و اگر منتشر می‌شد، در آن زمان، جواب دندان‌شکنی بود به آدم‌هایی که ادعا می‌کردند شعر کلاسیک و کهن با موسیقی امروزی جفت و جور نیست. اما به قول یکی از دوستان ظریفه‌گو، آلبوم «۱۳» برای هیچ‌کدام از دست‌اندرکارانش خوش‌یمن نبود و خرافه قدیمی نحسی ۱۳، آن‌ها را از جمله نویسنده این یادداشت را گرفت چرا که مشاورانِ «معتمد» (!) مشاوره‌های غلط می‌دادند و پشت پرده ندا سر می‌دادند که اصلا مشکل فیلم سنتوری بیشتر مربوط به شخص چاووشی است!!

بعدا دیدیم که چنین نبود. مدیر و حامی آلبوم، با تندبادی از پشت میز مدیریت به گرداب حوادث پرتاب شد، در هر صورت هر کدام از یک طرف پراکنده شدیم. «سنتوری» همچنان معطل مجوز ماند، چاوشی به ناچار، آلبوم «شاخه نیلوفر» را تولید کرد و مجوز گرفت (مدت‌ها موسسه آوای باربد پیگیر بود) بیرون داد و البته آنطور که پیش‌بینی می‌شد استقبال شد که خوشبختانه توفیق آلبوم «ژاکت»، بی‌توفیقی قبلی را تا حدودی جبران کرد.

«حریص» به عنوان سومین اثر انتشار یافته رسمی او نیز که بیشتر شاکله آلبوم دارد و مجموعه هم‌خوان و هم محتوایی است و مشخص است یک هدف و موضوع را نشانه گرفته است، باوجود استقبال عمومی و جذابیت به نظر بنده از لحاظ ترانه و ریتم و رعایت تمامی ذائقه‌های شنیداری به اندازه «ژاکت» نظر‌ها را تامین نکرده است. چاوشی حتما کارهای خوب دیگر هم دارد و خواهد داشت، ولی آلبوم «۱۳» و یا به عبارتی همان «من خود آن سیزده ام» حساب دیگری دارد و اگر در بیاید!!!؟

آلبوم «۱۳» نشان می‌دهد که آهنگساز/ خواننده در جفت و جور کردن مفاهیم اخلاقی و عرفانی اشعار بزرگان ادب پارسی (نظیر سعدی، عطار، حافظ، مولوی و شهریار) با ملودی‌های راک امروز، چقدر تواناست و چه خوب، هنر موسیقی خود را در خدمت آن مفاهیم عالی قرار می‌دهد. اجرای او در «۱۳» مخالفان و منفی‌بافان را متقاعد می‌کرد که مدام از «تلخی‌ها و سیاهی‌های موسیقی چاووشی» می‌گویند و مثل اینکه دوست دارند او را و هم‌دوره‌ای‌های او را در همین چهارچوب تنگ و حقیر، حبس کنند، اما واضح است، واضح‌تر از آفتاب ، که نیروی نبوغ جوانی محسن چاووشی، این «فرضیه» ‌ها را در هم خواهد شکست.

هر چند که او سابق بر این نیز عملا نشان داده که مهارتش فقط در آوازهای بغض‌آلود و تیره نیست و رابطه او با حنجره‌اش، مثل رابطه بازیگری کارکشته است با چهره و بدنش، و از آن به عنوان ابزار بیان مطالب دلخواهش بهره می‌گیرد. کافی است گوش کنیم به آثاری که او در ارتباط با موضوعاتی مثل فلسطین ، امام رضا (ع) ، محرم ،  توبه‌نامه و خشخاش و ...

-------------------------------------------------------------------------

واکنون شاهکاری با ترانه ای خاص، او که هنوز نشان می دهد با  حنجره زخمیش در قالب چاوشی ، هنوز محسن چاووشی یست ، او که با ترانۀ شهید تشنه و شام غریبان نشان داده از مریدان سالار شهیدان است و همچنین کارهایی با مظمون :   خاص ، نخلای بی سر ، دیوار بی در، دلتنگ و اکنون ، نفرین به جنگ.
و البته یک سئوال بی جواب از محسن چاووشی ؟؟

« آلبوم من خود آن سیزده ام » کی به بازار خواهد آمد!!!؟

-------------------------------------------------------------------------
توضیح :
]در صورت امکان مصاحبه ای با آقای فرزاد متینی نژاد دوست عزیز مشترکمان و همچنین مدیر سایت هواداران محسن چاووشی عزیز که در در یکی از شبهای بهاری سال 1386 درمنزلم در گیرو داد انتشار اولین آلبوم آن زمان چاووشی که اول قرار بود «من خود آن سیزده ام» باشد و بعد به «به یک شاخه نیلوفر» تغییر پیدا کرد، انجام شده را برای مشاهدۀ شما عزیزان  بروی وبلاگ قرار خواهم داد -  البته این مصاحبه بروی یکی سایتهای آن وقتها گذاشته شد که به علت در خواست خود محسن چاووشی از روی سایت برداشته شد[.

-------------------------------------------------------------------------

محسن چاووشی هیچگاه محدود به خودش و زمان خاصی نیست ، باید باور داشت آیندگان نیز با  احترام و افتخار از این هنرمند بزرگ  ایرانی یاد خواهند کرد.

                                                                              پاینده باشید